ادیان آسمانی درحقیقت مانندآب زلال وشفافی هستنده ازآسمان نازل می گردندکه درآغاز، مانند صفا و پاکی باران و روشنایی آفتاب هستند، ولی باتماس افکارمنحط جاهلان ودست های آلوده ی مغرضان وآمیختگی با عادات و خرافات ، گاهی چنان تحریف می شوند که جاذبه ی خود را از دست می دهند . یکی از رسالت های امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)پیراستن اسلام از این آلودگی ها و خرافات و پیرایه ها ، و به تعبیر دیگر، نوسازی بنای کاخ شکوهمنداسلام است.از این رو ، درپاره ای از روایات از این نوسازی تعبیر به«دین جدید» شده است.
امام باقر(علیه السلام)می فرمایند: «هنگامی که قائم خروج کند، امرجدید وکتاب جدید و روش جدیدوداوری باخودمی آورد»(۲)یعنی درآن زمان ، اسلام در آن چنان از لابلای انبوه خرافات و تحرف ها و تفاسیرنادرست بیرون می آورد، که گویی بنایی کاملاً نو و جدید ساخته است.
اما راجع به کتاب جدید ، دوگونه می توان توضیح داد . یکی این که ، کتاب جدید، قرآنی است امیرالمؤمنین(علیه السلام)به همان صورت وترتیب، که در۲۳سال برپیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)نازل شده ، جمع آوری کرده است.چنان که امام علی (علیه السلام)فرموده است: «گویا می – بینیم شیعیان ما درمسجدکوفه خیمه هایی نصب کرده اند و قرآن راهمان طورکه نازل شده به مردم تعلیم می دهند.»(۳)
توضیح دوم این است که ، قرآن اصیل فراموش شده راچنان اززوایای تحریفات معنوی وتفسیرهای نادرست بیرون می کشدکه می توان نام کتاب جدید برآن گذاشت . زیرا در غیر این صورت ، لازم می آید که یک کتاب آسمانی جدید بر او نازل شود ، که این امرشدنی نیست ، برای این که در روایات آن حضرت به عنوان یک داعی وحافظ قرآن کریم معرفی شده است، پیامبراکرم (صلی الله علیه وآله) می فرماید: «قائم ازفرزندان من است …،مردم را به پیروی من وآیین من وامی دارد، وآن ها را به کتاب پروردگارم دعوت می نماید.»(۴)
اعتقاد به رجعت از اصول دین است یا اصول مذهب ؟
قبل ازپاسخ به این سؤال می بایست نخست مفهوم وتصویر روشنی ازآن دو واژه به دست آوریم تا بتوانیم به سؤال فوق برسیم.
همان طورکه می دانیم دین دریک تقسیم بندی به اصول و فروغ دین تقسیم می شود و منظور از اصول دین ، در این تقسیم ، هرگونه اعتقاد معتبردینی است که مربوط به بینش و شناخت خدا و جهان و انسان می شود، و منظوراز فروغ دین احکام عملی است که وظایف فردی و اجتماعی پیروان آن دین رابیان می کند ، به عبارت دیگرمنظور از اصول دین ، اساسی ترین وزیر بنایی ترین امور اعتقادی است ، درمقابل سایر امور اعتقادی که نسبت به آن ها جنبه تبعی و فرعی دارند، آن اصول عبارت اند از: توحید ، نبوت و معاد – که ادیان الهی درسه اصل فوق مشترکند- که این اصول در حقیقت پاسخی به روشن ترین سؤالات فکری انسانند . طبیعی است که انکار هر یک از این سه اصل ، موجب خروج از دین و اثبات کفر است.
اما اصول مذهب عبارت از این است که گاهی پیروان یک مکتب که در اصول بنیادی دین با یکدیگر مشترکند، برداشت ها و تلقیات مختلفی در دین می شود.این برداشت ها و طرز تفکر خاص از مکتب- باحفظ اصول و وجوه اشتراک- را اصول مذهب می گویند . عدم اعتقاد به این اصول موجب خروج از دین نمی شود ، بلکه موجب خروج ازآن طرز تفکر و برداشت خاص می – شود؛ مثل اعتقاد به عدل و امامت، که عدل از امور اعتقادی تابع توحید و امامت تابع نبوت است . از این رواست که می بینیم مذاهب مختلفی پدیدآمده هم چون شیعه و سنی که هرکدام طرز تفکر خاصی نسبت به امامت دارند.
اعتقاد به رجعت از اصول دین نیست و معتقدنبودن به آن هم موجب کفر و خروج از دین نم باشد، بلکه ازاصول مذهب امامیه است . به طوری که اعتقاد به اصل رجعت گروهی ازمؤمنان وکافران به دنیا پیش از قیامت ، ضروری است . هرچند که باور داشتن جزییات مسایلی که در رجعت اتفاق می افتد لازم وضروری نیست.
به هرحال اعتقاد به رجعت هم سنگ اعتقاد به صراط و میزان است.مرحوم «شبر» دراین باره می -گوید:
«اصل رجعت، حق است وشبهه ای درآن نیست وعدم اعتقادبه آن موجب خروج ازجرگه مؤمنان وشیعیان می شود. چراکه رجعت از امور ضروری مذهب شیعه بوده وروایاتی که درموردصراط ومیزان وغیرآن دوبه دست مارسیده است ، از جهت تعداد و نیز صحت مدارک و وضوح دلالت ، افزونتر از روایات رجعت نیست.
باآن که اعتقاد به صراط به میزان و جزآن ها ضروری است، اما، بایدتوجه داشت که اختلاف و بینش های متفاوت درجزییات مسأله رجعت، ضرری به اصل آن نمی زند، همان طورکه برداشت -های متفاوت در ویژگی های صراط ومیزان در اصل آن خدشه وارد نمی سازد»(۵)
پی نوشت :
۲٫ غیبت نعمایی، نعمان ابن ابراهیم، ص ۲۵۵٫
۳٫ همان، ص ۳۱۸٫
۴٫ ملاحم، سیدابن طاوس، ص ۷۴٫
۵٫ حق الیقین فی معرفه اصول الدین، سیدعبدالله شبر، بحث رجعت.
منبع : ظهور۱۲